آخرین اخبارسیاست > امنیتی و دفاعی

حاج قاسم سلیمانی تروریسم دولتی و نیابتی را در دنیا شکست داد


خبرگزاری مهر، گروه سیاست – هادی رضایی: اوایل دی ماه ۱۴۰۲ با واسطه یکی از دوستان با او آشنا شدم و با او تماس گرفتم. خودم را معرفی کردم صدای گرم و بسیار مهربانی داشت و با لحنی پدرانه با من صحبت کرد. از همان لحظه اول جذب او شدم و کنجکاو دیدارش.

آن واسطه به من گفته بود یکی از همرزمان و دوستان بسیار نزدیک حاج قاسم سلیمانی است که به خوبی می‌تواند به سوالات من درباره حاج قاسم جواب دهد اما تاکید داشت نباید اسم و عکسی از او منتشر شود. این حرف‌ها جذابیت این دیدار را برای من چند برابر کرد.

قرارمان روز سه‌شنبه ۵ دی ماه ساعت ۱۵ در محل کارش شد. خودم را برای این گفت‌وگو حسابی آماده کرده بودم؛ اینکه چه چیزی بپرسم اما هر چه فکر کردم به سوال مشخصی نرسیدم، با خودم گفتم می‌روم هر چه به ذهنم آمد از او می‌پرسم.

بعدازظهر روز چهارشنبه ۴ دی‌ماه خبرهایی از حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به حوالی «زینبیه» در رسانه‌ها منتشر شد. این اقدام رژیم صهیونیستی چیز عجیب و جدیدی نبود و در این سال‌ها بارها تکرار شده بود.

ساعتی نگذشته بود که خبری در رسانه‌ها به سرعت پیچید؛ سردار «سیدرضی موسوی» از مستشاران نظامی کشورمان در سوریه در حمله‌های جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به نزدیکی زینبیه به شهادت رسیده است.

این خبر به سرعت توسط منابع رسمی تأیید شد. با خودم گفتم فردا که پیش همرزم حاج قاسم رفتم در کنار صحبت و گفت‌وگو از حاج قاسم، از شهید سیدرضی هم بپرسم.

عصر چهارشنبه با چند نفری از همرزمان حاج قاسم تماس تلفنی داشتم که به جز یک نفر هیچ‌کدام جوابم را ندادند. با سردار «جعفر اسدی» صحبتی درباره سیدرضی داشتم اما او جلسه داشت و نتوانست مطلب زیادی درباره سیدرضی بگوید. پیش خودم گفت حتماً پیش دوست حاج قاسم که رفتم، از شهید سیدرضی هم خواهم پرسید.

روز پنج‌شنبه نزدیکی قرارمان که شد گوشی‌ام زنگ خورد، نگاه کردم، دیدم خود سید است با سرعت جواب دادم، صدایش می‌لرزید با لحنی پدرانه به من گفت رضایی‌جان! به دلیل اتفاقی که برای عزیزمان افتاده درگیر مراسم و مسائل این چنینی هستم. کلمه عزیزمان را که شنیدم جرقه‌ای در ذهنم خورد، «عزیزمان». چه خوب پس می‌توانم از او شماره کسانی که سیدرضی را می‌شناختند، بگیرم و به اصطلاح با یک تیر دو نشان بزنم. این موضوع در ذهنم می‌گذشت که ناگهان دیدم سید آن طرف خط بغضش ترکید و شروع به گریه کرد.

فهمیدم رابطه صمیمانه‌ای با سردار شهید سیدرضی موسوی داشته است. به او تسلیت گفتم و از او خواستم هر وقت توانست به من وقت دهد تا برای مصاحبه پیشش بروم. سید جواب داد و گفت: بله پسرم! این مراسم که تمام شد با شما تماس می‌گیرم باباجان.

هنوز تلفن را قطع نکرده بودم که پیش خودم گفتم زرنگی کنم و شماره کسی که سیدرضی را می‌شناسد از او بگیرم. گفتم آقا سید یک خواهش دارم می‌شود شماره کسی که سیدرضی را می‌شناسد به من بدهید؟ گفت: نگران نباش خودم بیش از ۴۰ سال سیدرضی را می‌شناختم. آمدی پیشم درباره او هم صحبت می‌کنیم.

تلفن را قطع کردم و در ذهنم به این فکر می‌کردم چهره اش چطوری است و چه شخصیتی دارد. کسی که ۴۰ سال سیدرضی را می‌شناسد و از نزدیکان حاج قاسم است، کیست؟

اما بعضی وقت‌ها به ذهنم خطور می‌کرد که در این شرایط که دوستش شهید شده شاید دیگر وقت مصاحبه به من ندهد. این فکر من را درگیر خودش کرده بود، چند روز گذشت. بعد از تشییع و خاکسپاری سیدرضی در امامزاده صالح همانطور که داشتم این مراسم را از تلویزیون نگاه می‌کردم تلفنم زنگ خورد، باورم نمی‌شد خودش بود. با سرعت جواب دادم. سلام کردم و او خودش را معرفی کرد. من هم که حسابی هول شده بودم و نمی‌دانستم چه بگویم. سید گفت: بابا جان شنبه می‌توانی برای مصاحبه بیایی؟ با ذوق زیاد گفتم بله می‌توانم. گفت: چه ساعتی؟ گفتم هر وقت که شما بگویید من می آیم. گفت بعدازظهر خوب است. جواب دادم عالی است پرسید ساعت ۳ یا ۶؟ گفتم ۳ آنجا هستم و قرارمان نهایی شد.

بعد از ظهر شنبه حوالی ساعت ۳ بعدازظهر که خودم را برای رفتن پیش سید آماده می‌کردم گوشی ام زنگ خورد دیدم سید است فکر کردم دوباره قرار مصاحبه مان کنسل شده گوشی را جواب دادم و سلام کردم با مهربانی گفت زنگ زدم ببینم قرارمان پابرجاست؟ با خوشحالی گفتم بله داشتم کم کم راه می‌افتادم بیایم پیش تان. پاسخ داد من منتظرت هستم. من هم با انرژی و سرحال به محل قرار راه افتادم.

وارد ساختمان که شدم به استقبالم آمد، لباس مشکی پوشیده بود به او تسلیت گفتم. با مهربانی من را پذیرفت و به سرعت و بدون مقدمه به سراغ مصاحبه رفتیم.

خیلی دقت کردم که از روی لهجه اش بفهمم اهل کجاست اما هر چه دقت کردم متوجه نشدم. گفتم از دوران جنگ با حاج قاسم آشنا بوده پس حتماً کرمانی است. از او پرسیدم شما هم کرمانی هستید؟ پاسخ داد: نه متأسفانه. کرمانی نیستم اما آرزو می‌کنم که ای کاش کرمانی بودم. می‌گوید ارادت ویژه ای به مردم کرمان دارد. آشنایی اش با حاج قاسم به دوران دفاع مقدس برمیگردد.

نام حاج قاسم را که می‌آورد چشمانش پر از اشک می‌شود. با یک لحن خاص و احترامی ویژه از شهید سلیمانی نام می‌برد و از اصطلاح «آقای ما» برای حاج قاسم استفاده می‌کند. آشنایی‌اش با حاج قاسم به دفاع مقدس برمی‌گردد اما بعد از جنگ تحمیلی هم ارتباطش با حاج قاسم قطع نشده بود.

اگرچه حاج قاسم فرمانده قرارگاه قدس جنوب می‌شود و سید در نیروی قدس سپاه و در شاخه عملیاتی این نیرو فعال بوده شرایط و مقتضیات مأموریت‌های حاج قاسم در قرارگاه قدس و مقابله با ضد انقلاب در جنوب شرق و همکاری نیروی قدس با این قرارگاه در تأمین امنیت شرق کشور باعث می‌شود این ارتباط ادامه داشته باشد.

تا سال ۷۶ که سردار وحیدی از نیروی قدس می‌رود و حاج قاسم فرمانده نیروی قدس سپاه می‌شود، این ارتباط ادامه دارد. سید با خواست سردار وحیدی به شورای عالی امنیت ملی می‌رود اما با درخواست مستقیم حاج قاسم از سردار وحیدی مجدداً به نیروی قدس و پیش حاج قاسم برمی‌گردد؛ می‌گوید حاج قاسم با سردار وحیدی تماس گرفت و گفت سید ما را پیش ما بفرستید. نگاه جالبی به تغییر فرماندهی در نیروی قدس دارد.

معتقد است که حاج قاسم در عرصه‌های مختلف و در زمین‌های بازی متعدد پشت آمریکا را به زمین زده و دلایل متعددی برای این موضوع می‌آورد که فرار آمریکا از افغانستان و عراق را جلوه‌های این شکست می‌داند.

اربعین و حضور میلیونی ایرانی‌ها در عراق را جلوه‌ای از فرهنگ سازی حاج قاسم در محور مقاومت می‌داند و می‌گوید حاج قاسم فراتر از مأموریت مردم و دولت ایران، مأموریت استقلال و حق تعیین سرنوشت انسانی را که یک مأموریت الهی است در مقابل مأموریت شیطانی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی دنبال می‌کرد. حاج قاسم فراتر از مأموریت جمهوری اسلامی مأموریت انسانی را دنبال می‌کرد. اینگونه بود که دولت ملت سوریه و دولت ملت عراق به محور مقاومت پیوستند. او معتقد است دولت ملت‌های مقاومت به دلیل ظلم و کوچ دادن اجباری باعث شد با رهبری میدانی حاج قاسم شکل بگیرد.

حضور ایران در سوریه محور دیگری از گفت و گوی من با سید بود. او جنگ در سوریه و شکل گیری داعش را جنگ چهارم جهانی می‌داند که تروریست‌ها با حمایت استکبار جهانی آغاز کردند. اما ملت ایران با میدان داری حاج قاسم نگذاشت این جنگ جهانی به نفع آمریکا تمام شود.

می‌گوید اسرائیلی‌ها از دو دهه قبل در اتاق‌های اطلاعاتی و امنیتی خودشان تلاش داشتند آمریکایی‌ها را وادار به ترور عناصر کلیدی جمهوری اسلامی کنند و این سناریو را در ۷ دهه گذشته در منطقه اجرا و عناصر کلیدی در عرصه‌های علمی پزشکی و فناوری را ترور کرده بودند.

او اختلاف میان دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا را دلیل عدم ترور حاج قاسم در دهه‌های گذشته می‌داند و می‌گوید آمریکایی‌ها در این مدت بسیار هوشمند عمل کردند. در حادثه ترور عماد مغنیه حاج قاسم و سیدرضی هم در محل حاضر بودند اما اسرائیلی‌ها با یک طراحی درست تنها «عماد مغنیه» را ترور کردند. در صورتی که هر سه این افراد در یک محل و در جلسه مشترک حضور داشتند.

او معتقد است آمریکا، رژیم صهیونیستی، فرانسه و برخی کشورهای منطقه بیش از ۲۰ سال روی پروژه ترور حاج قاسم کار کرده بودند و این اقدام در نهایت در دوره ترامپ رخ داد. تاکید دارد صهونیست ها به سران آمریکا اطمینان داده بودند که ترور عناصر ایرانی در خارج از مرزهای ایران موجب جنگ ایران و آمریکا نمی‌شود و ترور یک فرد جنگی در پی نخواهد داشت.

او سقوط ترامپ و شکستش در انتخابات را به دلیل ترور حاج قاسم می‌داند و می‌گوید شب شهادت حاج قاسم در بغداد بوده و منتظر رسیدن او.

سید حل مسائل بین ایران و عربستان را از موضوعات مورد هدف حاج قاسم اعلام می‌کند و می‌گوید خط قرمز حاج قاسم استقرار صهیونیست‌ها در نزدیک مرزهای ایران است.

سید درباره سیدرضی هم می‌گوید از سال ۱۳۶۴ در سوریه مستقر بوده و فرماندهی میدانی حاج قاسم در محور مقاومت را بر عهده داشته است.

مشروح گفت‌وگو با «سید عبدالله» همرزم حاج قاسم سلیمانی و از فرماندهان نیروی قدس سپاه را در ادامه از نظر خواهید گذراند:

به عنوان اولین سوال؛ نگاه حاج قاسم به رسانه چگونه بود و رسانه از چه جایگاهی نزد او برخوردار بود؟

رسانه اولین خاکریز جنگ در مقابل هر حریفی است

حاج قاسم سلیمانی ارزش خاصی برای رسانه قائل بود، رسانه شاید اولین خاکریز جنگ در مقابل هر حریفی است. رسانه است که می‌تواند افکار را به درستی هدایت کند. امروز هم در واقع دو یا چند جبهه رسانه‌ای در دنیا وجود دارد. جبهه رسانه نظام مقدس جمهوری اسلامی و جهان انسانیت و جبهه رسانه‌ای که غرب برای منفعت‌طلبی، جاه‌طلبی، بی عدالتی و تضییع حقوق انسانی ساماندهی کرده است را می‌شود دو جبهه رسانه‌ای مهم دنیا بر شماری کرد که کمپانی جنگ روانی و رسانه‌ای با محوریت آمریکا هم منابع دنیا را در سیطره خود دارند هم شرف و انسانیت ندارند؛ بنا بر این جبهه رسانه‌ای با محوریت جمهوری اسلامی ایران خیلی باید فداکاری و ایثار کند تا در مقابل حریف مؤثر و اثر گذار بماند.

آشنایی شما با حاج قاسم به چه زمانی بر می‌گردد؟

صحبت از شهید سلیمانی کار راحتی نیست خودم در جایگاهی نیستم که درباره این شخصیت بزرگ الهی صحبت کنم اما جامعه انسانیت به حاج قاسم بدهکار است و ما هم به عنوان عناصر نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایشان، قطعاً بدهکاری مان به این شهید بزرگوار مضاعف می‌شود و وظیفه داریم آنچه که در مقام این شهید عزیز است و آورده مادی و معنوی این شهید عزیز برای ملت شریف ایران و جهان انسانیت را در عرصه‌های مختلف به حوزه ارزشمند رسانه که تکالیف همسوی با ملت شریف ایران اسلامی را دارند اطلاع‌رسانی کنیم مگر حوزه‌ها و عرصه‌های که برای دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ظرفیت و قابلیت‌سازی می‌کند که مطلقاً حق ورود نداریم.

در دوران دفاع مقدس در خدمت یگان‌های رزمی بودم. شاید از ارزشمندترین یگان‌های رزم ما در آن دوران یگان رزم تیپ ۴۱ ثارالله بود که این یگان نهایتاً به لشگر ثارالله و بعد از آن نیز سپاه ۴۱ ثارالله شد. یعنی سپاه ۴۱ ثارالله از مهم‌ترین و ارزشمندترین یگان‌های رزم در دفاع مقدس بود، البته به مبحث دفاع مقدس نمی‌پردازم چون زمان زیادی برای تشریح آن لازم است فعلاً هم موضوع این جلسه نیست عملکرد شهید عزیز در دفاع مقدس در قالب کتاب انتشار دادم که می‌توانید مطالعه کنید.

با پایان جنگ تحمیلی، ارتباط شما با حاج قاسم سلیمانی ادامه داشت؟

بعد از دفاع مقدس، حاج قاسم سلیمانی عزیز فرمانده قرارگاه قدس سپاه جنوب شرق، یعنی استان خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، کرمان و استان‌های جنوب شرق کشور شدند. یگانی که ما بودم به عنوان یگان عملیاتی نیروی قدس بود. در واقع در آن مقطع زمانی و از سال ۱۳۶۹ به بعد سردار وحیدی فرمانده نیروی قدس بودند. این یگان چون یگان عملیاتی نیروی قدس بود در کنترل عملیاتی حاج قاسم عزیز بود و گردان‌های این یگان در سیستان و بلوچستان بودند. آن زمان توفیق بود که مجدداً در خدمت سردار سلیمانی عزیز باشم.

در آن زمان از عناصر نیرو بودم، بر مبنای اقتضائات زمانی که مأموریت در محیط پیرامونی نداشتیم در خدمت قرارگاه قدس با فرماندهی حاج قاسم سلیمانی بودیم اما بعد از مدتی که مأموریت‌های نیروی قدس گسترش پیدا کرد در محیط پیرامونی منفک شدیم. بلافاصله بعد اتفاقاتی که در شبه قاره یعنی افغانستان، پاکستان، آسیای میانه، آسیای مرکزی مثل تاجیکستان و ازبکستان اتفاق افتاد، در شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای حوزه خلیج فارس، عراق به عنوان یک منظومه و یک دولت – ملت مستقل، شامات و شمال آفریقا مأموریت داشتیم، اما جنگ بالکان در دهه ۱۹۹۰ میلادی مجدداً به حاج قاسم موضوعیت پیدا کرد از این جهت که دو تن از فرماندهان جنگ بالکان، از همرزمان حاج قاسم در لشگر ۴۱ ثارالله بودند. که البته ضرورت ندارد اسم شریف شأن عنوان گردد.

در حقیقت مأموریت‌های حاج قاسم عزیز به محیط پیرامونی و صحنه بین‌الملل در هم تنیده بود. همان مقطعی که نیروی قدس در پاکستان و افغانستان مأموریت داشت، حاج قاسم گرانقدر و بزرگوار در واقع به یک سبک و سیاقی در جنوب شرق این مأموریت‌ها را تدبیر و مدیریت می‌کرد. البته در آن مقطع زمانی شاید یمن خیلی موضوعیت نداشت و وضعیتش در جبهه مقاومت منطقه‌ای مثل امروز نبود اما امروز عزیز محور مقاومت است و به فضل الهی عزیز مقاومت خواهد ماند چون انسان‌های این جغرافیا به جای بندگی شیطان، بندگی خداوند متعال را پذیرفته‌اند و به بشریت خدمت می‌نمایند.

جمهوری اسلامی در جنگ بالکان وارد میدان شد و توانست حداقل منافع را برای مردم مسلمان بوسنی مهیا کند

بالکان (صرب‌ها و کروات‌ها) در دهه ۱۹۹۰ م با محوریت آمریکا وارد یک جنگ ناجوانمردانه علیه مسلمانان بوسنی شدند و هیچیک از کشورهای مسلمان در میدان عمل هیچ اقدامی برای مسلمانان بوسنی نکردند ولی جمهوری اسلامی این جسارت را داشت وارد میدان جنگ و بازی بین‌المللی شد و به عنوان یکی از بازیگران مؤثر توانست حداقل منافع را برای مردم مسلمان بوسنی مهیا کند.

آنجا بحث صرب‌ها یک طرف، بحث کروات‌ها یک طرف و بحث مسلمانان یک طرف دیگر بود و بحث کوچ اجباری مسلمانان مطرح بود و در واقع اقوام مسلمان، توسط اقوام کروات و صرب قتل عام می‌شدند. که از این قتل عام جلوگیری به عمل آمد. در آن زمان هم حاج قاسم عزیز نقش کلیدی داشت. هم فرماندهی میدان و هم اقتضائات جنگ را تدبیر می‌کرد.

حاج قاسم اضمحلال محوریت آمریکا و صهیونیسم و تروریسم نیابتی آن‌ها را در جنوب غرب آسیا رقم زد

حاج قاسم سلیمانی اواخر سال ۱۳۷۶ حکم فرماندهی نیرو قدس را از فرماندهی معظم کل قواء (مدظله العالی) در یافت کرد و مسوولیت‌های فوق العاده ملی، منطقه‌ای و بین المللی را عهد دار شد که هندسه (تئوری- پارادایم) نظام نوین جنوب غرب آسیا با محوریت آمریکا را باطل و نظم جدیدی با محوریت نظام مقدس جمهوری اسلامی معماری، مهندسی، طراحی، طرح ریزی و برنامه ریزی کرد و با برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در چهار سطح تکنیک، تاکتیک، عملیات و راهبرد تا سال ۲۰۱۹ میلادی به نتیجه رساند و نهایتان اضمحلال محوریت آمریکا و صهیونیسم و تروریسم نیابتی آنها را در جنوب غرب آسیا و نظام بین الملل رقم زد.

در خصوص بنده شایسته خداوند حکیم و عالم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی گرانقدر، عنصر فوق العاده اعتقادی، دفاعی، نظامی، عملیاتی، اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، هوشمند، مدیر، مدبر، با درایت، ژرف نگر، آینده پژوه و آینده نگر، با مزیت‌های حداکثری انسانی، اخلاقی، قرآنی، عرفانی و…، با اراده مستحکم بنده گان خاص خداوند متعال دارند، اعتماد به نفس بی بدیل و انسان راهبردی ملی، منطقه‌ای و بین المللی داریم صحبت می‌نمایم. بزرگوار معمار ملی، منطقه‌ای و بین المللی تحقق اهداف نظام بود.

در اواخر دهه ۱۳۷۰( ابتدای ۱۳۷۷) اقتضائاتی که در جنوب غرب آسیا توسط بازیگران مؤثر منطقه‌ای و بازیگران مؤثر بین‌المللی در حال رخ دادن بود ضرورت داشت که عنصر فوق العاده عملیات هوشمند راهبردی در نیروی قدس اولویت اول شود. با توجه به اینکه عموماً در ساختارهای نظامی و دفاعی کشور و منطقه‌ای و جهانی، حاج قاسم سلیمانی را یک فرمانده فوق‌العاده ارزشمند در میدان‌های سخت با دشمنان خبیث نظام اسلامی و عنصر فوق العاده هوشمند عملیات می‌دانستند اما این فرمانده ارزشمند و این انسان الهی در مدت کوتاهی آنچنان درایتی در عرصه امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی در عرصه اقوام و مذاهب به خرج داد و معادلات منطقه و جهان را در مفهوم معماری و مهندسی سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی مورد نظر آمریکا و همپیمانان آن تغییر داد که به آنها اشاره خواهم کرد.

چرا در زمان مدیریت سردار سلیمانی در نیروی قدس عملیات اولویت اول شد؟

حاج قاسم سلیمانی در نیروی قدس عملیات را در اولویت اول قرار داد و علمش را بلند و استوار کرد چرا که باید زمین‌های بازی که آمریکا و صهیونیسم بین الملل علیه ملت شریف ایران طراحی کرده بودند با اطلاعات عمیق و عملیات هوشمند به نفع ملت سرافراز ایران بازی تمام می‌شد که شد. از زمانی که طرف مقابل آمریکا و ائتلاف آمریکایی حاج قاسم سلیمانی عزیز شد هرگز آمریکا و صهیونیسم بین الملل روز خوش را ندیدند این واقعیت آمریکا و غرب در مقابل علمدار شهید نظام و ملت شریف ایران است. هم زمان اطلاعات، سیاست، فرهنگ و اجتماع را نیز به عالی‌ترین سطح رساند.

حاج قاسم سلیمانی خودش را فدای ملت عزت‌مند ایران اسلامی کرد

خداوند متعال از این انتخاب خشنود بود چرا که هم مأموریت نظام مقدس به درستی هدایت می‌شد و هم خداوند متعال این را مقدر کرده بود و دیدیم که چه اتفاق با ارزشی رقم خورد. حاج قاسم سلیمانی خودش را فدای ملت عزت مند ایران اسلامی و نظام مقدس بر آمده از این ملت بی بدیل، بی نظیر و عزیز کرد.

از ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی حاج قاسم برای ما بگویید؟

یکی از خصیصه‌های حاج قاسم، بودن در کنار شهدا و با شهدا بودن است. حاجی با شهدا راه می‌رفت، گپ میزد، زندگی می‌کرد و بدون اذن شهدا قدمی بر نمی‌داشت. و شهید احمد کاظمی و همه شهدای عزیز همیشه و در همه حال با حاج قاسم عزیز زندگی می‌کردند و خانواده‌های عزیز شهدا برای حاج قاسم سلیمانی همه دنیا و آخرت اش بودند و همه را عزیز خودش تلقی می‌کرد.

اینکه ما ماندیم و سپهبد شهیدمان به سیدالشهدا پیوستند برای ما سخت است. تنها راه ماندگاری و عاقبت بخیری ما، اینکه آقا و مولای شهید ما، حاج قاسم سلیمانی عزیز سرنوشت خودش را برایمان رقم بزند و ما را از ذلت به عزت بکشاند.

حاج قاسم عزیز باید معماری می‌کرد، مهندسی و طرح ریزی می‌کرد و بعد نیروی قدس را با برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت به عنوان مثال برای مدت پنج، ده یا پانزده ساله و در چهار سطح تکنیک، تاکتیک، عملیات و راهبرد هدایت می‌کرد. چون مأموریت‌های نیروی قدس مأموریت‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ست و در مأموریت‌های دفاعی، نظامی، اطلاعاتی و امنیتی ساختار کلی را قانون مشخص کرده است. کلاً ساختار به این صورت است که نیروی قدس یکی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ستاد کل نیروهای مسلح و مجموعه ستاد کل نیروهای مسلح شامل سپاه، ارتش، ناجا یا فراجا و آجا و …، در شورای عالی امنیت ملی تصمیم سازی و تصمیم گیری می‌شود.

مأموریت نیروی قدس مأموریت نظام است

حاج قاسم سلیمانی مأموریت‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی را تسهیل کرد. حاج قاسم مورد اعتماد فرماندهی معظم کل قوا مدظله‌العالی رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی مدظله العالی بود. بنابراین بسیاری از روندها تسهیل شد. نمی‌شود مأموریت نیروی قدس را به اشتراک گذاشت. مأموریت نیروی قدس مأموریت نظام است.

خبیث‌ترین دشمنان زمین و زمان با محوریت آمریکا جنایتکار ۴۶ سال در مقابل نظام اسلامی و ملت شریف ایران آرایش جنگی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، علمی، تکنولوژیکی، دفاعی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه‌ای و…، قرار دارند (البته آمریکا از دهه ۱۳۱۰ به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی ملت شریف ایران طمع ورزی داشته و از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این طمع ورزی حداکثری شد). آمریکا و محوریت آمریکایی در مقابل نظام اسلامی از سال ۵۷ تاکنون در حال دسیسه چینی هستند.

بنابراین بسیار مهم بود که چطور جنوب غرب آسیا معماری و مهندسی در عرصه‌های مختلف شود. در آن زمان حاج قاسم سلیمانی فقط حزب الله را داشت یا در افغانستان، پاکستان و عراق بخشی از افراد از مجلس اعلا، حزب الدعوه، بدر و… با او همکاری می‌کردند. دولت سوریه نیز در قالب سرپل و یک همکار بود ولی سوریه در آن مقطع زمانی خودش به عنوان محور مقاومت نبود، اما همسوی محور مقاومت بود.

اولویت ما در نیروی قدس، بقا و تثبیت نیروهای مقاومت فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی بود

اولویت ما در نیروی قدس، بقا و تثبیت اسلام و همچنین بقا و تثبیت نیروهای مقاومت فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی بود یا به دنبال ایجاد ظرفیت و قابلیت برای عزیزان حزب الله برای تاب آوری در مقابل خوی شیطان صفتی رژیم غاصب صهیونیستی بودیم تا دارای‌های عرصه مختلف را بالفعل و بالقوه نمایم برای روز خطر، عموماً هم زیر ساختی در عرصه‌های مختلف بود. در این زمان هدف اصلی تقویت عده و عده حزب الله و نیروهای فلسطینی بود.

عمق اقدامات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در محیط پیرامونی و صحنه بین الملل در عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف حداقل برای دو یا سه دهه آینده هرگز قابل بیان نیست، ان شاء الله در زمان و مکان مناسب حق تعالی اراده خواهد کرد برای بشریت قابل فهم خواهد شد. شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی، بشریت و انسانیت را از شر شیطان زمین و زمان یعنی آمریکای خبیث و صهیونیسم بین الملل و نیابتی های رژیم غاصب صهیونیستی نجات داد.

آمریکایی‌ها به عراق و صدام بعد از جنگ کویت و عقب نشینی از کویت، یک مجال یک دهه‌ای یا بیشتر دادند تا حاکمیت داشته باشد و بحث رابطه ایران در عراق تنها با بدر، اعلا و حزب الدعوه به صورت محدود بود. هنوز اتفاق ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی اتفاق نیفتاده بود و هنوز افغانستان و عراق اشغال نشده بود که حاج قاسم سلیمانی می‌بایست یک طراحی برای جریان مقاومت در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی انجام می‌داد.

حاج قاسم سلیمانی تروریسم دولتی و نیابتی را در دنیا شکست داد

مهم‌ترین هدف حاج قاسم در نیروی قدس سپاه چه بود؟

عالی‌ترین هدف شهید سلیمانی تأمین امنیت و منافع ملت شریف ایران بود

عالی‌ترین و والاترین هدف شهید حاج قاسم سلیمانی تأمین امنیت و منافع ملت شریف ایران بود تا در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی هیچ تهدیدی منافع و امنیت ملت شریف و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به خطر نیندازد و تهدید ننماید.

حاج قاسم سلیمانی برای حزب الله ابداعات، نوع آوری، معماری، مهندسی و طرح ریزی و برنامه ریزی همه جانبه و بلند مدت متناسب با تهدید رژیم غاصب صهیونیستی، آمریکا، ناتو و نیابتی های رسمی و غیر رسمی منطقه‌ای را داشت. سال ۲۰۰۰ میلادی صهیونیست‌ها از جنوب لبنان عقب نشینی کردند البته به غیر از مناطق خاصی که برایشان استراتژیک بود ولی عموماً از لبنان، بیروت، جنوب و شهرهای صور و صیدا عقب نشینی کردند.

این مساله و موضوع برای حاج قاسم سلیمانی یک سوال اساسی و کلیدی راهبردی بود که آیا عقب نشینی صهیونیست‌ها اجباری و الزامی بود یا بر اساس تدبیر خودشان بود؟ قطعاً صهیونیست‌ها عقب نشینی را خودشان اتخاذ نکرده بودند بلکه به اجبار این کار را انجام دادند. علت این امر اراده مقاومت بود. اشغال فلسطین یک مسأله منطقه‌ای نبود بلکه یک مساله جهانی بود.

حاج قاسم سلیمانی چه تفکر و چه مبانی و اصولی داشت که به عنوان یک فرمانده عملیاتی، یک عنصر فوق‌العاده با درایت سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی و فراتر از همه وزرای خارجه، نخست وزیران و رؤسای جمهور دنیا شود و برای نظام مقدس جمهوری اسلامی تصمیم سازی کند. به عنوان فرمانده میدانی فرماندهی معظم کل قوا، در میدان این تصمیم سازی را انجام دهد که ایران با چه تهدیداتی در سطح جهانی از طرف آمریکا، رژیم صهیونیستی، انگلیس و…، مواجه است و در دهه‌های آینده چطور بایستی از این جغرافیا (ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک حساس و حیاتی) در مقابل تهدیدات محافظت کنیم و دست بلند برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد کنیم تا این دست بلند برای دولت مجلس قوه قضائیه سیاست خارجه ظرفیت سازی کند تا منافع و امنیت ملی ملت شریف ایران و نظام بر آمده از ملت شریف تأمین شود تا استقلال، آزادی و تمامیت سرزمینی این ملت عزیز حفظ و صیانت گردد.

شهادت شهید مغنیه برای آن بود که دشمن می‌خواست قدرت عملیات را حذف کند

حاج قاسم سلیمانی یک مهندسی حداکثری در خصوص مساله خودی و دشمن انجام داد که این مهندسی بنای مقاومت منطقه‌ای و شبکه مقاومت منطقه‌ای را با محوریت اطلاعات و عملیات و ساخت سیاسی و امنیتی (حکمرانی) شکل داد. در حقیقت عملیات عمود خیمه محور مقاومت منطقه‌ای شد که می‌بایست سالم می‌ماند و شهادت شهید مغنیه نیز در این منظومه تفسیر می‌شود که دشمن آمد این قدرت عملیات را حذف کند.

حاج قاسم سلیمانی تروریسم دولتی و نیابتی را در دنیا شکست داد

آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی با همکاری مزدوران خود در منطقه و جهان تمرکز بر حذف این مؤلفه قدرت حاج قاسم سلیمانی شدند. یعنی حذف اراده‌های میدانی نظام مقدس، خود سپهبد شهید و علمدار شهید نظام اسلامی بخاطر اراده بودن توسط ترامپ کثیف به شهادت رسید، این اراده در جنوب غرب آسیا منظومه طرح دریزی های آمریکا را باطل کرد، اراده شهید عزیز انسانیت هندسه نظم یک جانبه گرایی را باطل کرد و آن را از تئوری و پارادایم ساقط کرد. اراده شهید عزیز در تمام دو دهه اخیر بخصوص از سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد آمریکا را وادار به ذلت و پذیرش شکست در جنوب غرب آسیا کرد.

شهید عزیز نظام اسلامی و ملت شریف و عزیز ایران دشمنی آمریکا و ائتلاف اش را فرضیه نگرفت بلکه فرض مستحکم گرفت و بنا را بر غلبه بر حریف گذاشت و حق تعالی هم به ایشان نصرت و پیروزی عنایت کرد. چرا؟ چون اول به جای بندگی شیطان، بندگی خداوند متعال را مطلقاً نیت خالص کرد پذیرفت و به مبانی و اصول بندگی خداوند متعال پایبند بود و استقامت ورزید تا اراده غلبه بر حریف را از خداوند متعال بستاند. جاماندگان از غافله و کاروان شهادت دنبال مکتب حاج قاسم ادامه طریق دهند تا شوند حاج قاسم سلیمانی، شهید عزیز دیگر.

در کنار این امر مهم حاج قاسم سلیمانی اطلاعات و عملیات را مجدداً یک بار دیگر باز تعریف و باز مهندسی کرد. این اطلاعات در حقیقت شناخت از خودی و دشمن است. حاج قاسم سلیمانی اطلاعاتی را ساماندهی کرد که این اطلاعات خودش بتواند عملیات انجام دهد و به عنوان یک پازل مستقل نبود. اطلاعات باید خودش عملیات را نیز ساماندهی کند جدا از اینکه خود عملیات عمود این خیمه و رکن اساسی شده است.

این طراحی‌ها را حاج قاسم سلیمانی در دهه ۸۰ در حزب الله حتی در جریان‌های مقاومت فلسطینی انجام داد. حال اینکه سرمایه‌های انسانی این سپاه عظیم الهی، تیم‌ها گروه‌ها، گردان‌ها، تیپ‌ها و لشگرهای این یگان رزم چطور عناصری باشند، تجهیزات آنها چطور باشد، فرماندهی این یگان رزم چطور باشد، ارتباطات آنها چطور باشد، معاونت آموزش و ساختار آموزش نیروی قدس چطور باید باشد، توسط حاج قاسم سلیمانی ساماندهی شد. او از تمام ظرفیت ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی استفاده کرد. یک آموزش فوق العاده ارزشمند و همه جانبه ای را طراحی کرد.

آمریکا در سال ۲۰۰۳ از اورانیوم ضعیف شده علیه ملت شریف عراق استفاده کرد

حاج قاسم سلیمانی در حوزه ارتباطات یک ارتباطات شبکه‌ای فوق العاده را بین جریان‌های مقاومت منطقه‌ای، یگان‌های رزم، پشتیبانی، فرماندهی، اطلاعاتی و عملیاتی و…، ایجاد کرد. عملیات همه عناصر از نیروی تک ور، ادوات تا سلاح‌های استراتژیک و سرمایه‌های انسانی همه عرصه‌ها را در بر می‌گیرد. دشمن اگر تک بیولوژیک، شیمیایی و سلاح‌های غیر متعارف استفاده کرد چطور بتوانیم در مقابل آن بایستیم. در جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی آمریکایی‌ها به راحتی از سلاح‌های غیر متعارف، سلاح‌های تاکتیکی مثل خمپاره، موشک، توپخانه و بمباران‌ها از اورانیوم ضعیف شده علیه ملت شریف عراق استفاده کردند.

حاج قاسم سلیمانی عناصر را به خوبی ساماندهی کرد، آموزش داد، یک فرماندهی بسیار مطمین را ایجاد کرد و یک آماد و پشتیبانی ارزشمند را از دریا، کریدور زمین، هوا و… ساماندهی کرد. در هر شرایطی بایست به نیروهای خط مقدم ادوات، پشتیبانی، سرمایه‌های انسانی و…، برسد. دشمن (آمریکا و همپیمانان آن و نیابتی‌های رسمی و غیر رسمی آمریکایی در قالب تروریسم) توسط جنگ هیبریدی، چند بعدی، ترکیبی و توسط ارتش‌های دنیا در مقابل حاج قاسم سلیمانی قرار گرفت‌.

حاج قاسم سلیمانی به قدری از بندگی خداوند متعال رسیده بود که خداوند هم حاج قاسم سلیمانی را نمی‌خواست از دست دهد. او فقط به بندگی خداوند فکر می‌کرد. صد درصد توکلش به خداوند متعال بود. مأموریت اش را کامل و کمال انجام می‌داد و به لطف و فضل الهی امیدوار بود. چون بنده خدا بود. مبانی و اصول حاج قاسم سلیمانی، سبک فرماندهی، مدیریت، راهبری و اینکه مأموریت فرماندهی معظم کل قوا را به صورت تصریحی و استنتاجی کامل درک و انتاج می‌کرد سپس پیش می‌برد و خودش اقدام قاطع با اراده و اعتماد به نفس حداکثری میدان را تدبیر و مدیریت و راهبری و فرماندهی می‌کرد.

در دهه ۸۰ حاج قاسم در بحث حزب الله یک چنین ساماندهی را با لطف خدا، هدایت رهبر معظم انقلاب و فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) و با تدبیر و درایت سید حسن نصرالله (مدظله العالی) ایجاد کرد و می‌دانست که رژیم صهیونیستی سکوت نخواهد کرد و به فکر اقدامات ترکیبی، هیبریدی و جهانی علیه حزب‌الله و مقاومت فلسطین خواهد بود.

سال ۱۳۹۶ در یک جلسه بالا دستی چون از طرف حاج قاسم سلیمانی در سطح ملی در جلسات شرکت می‌کردم، عزیزی گفت: مأموریت نیروی قدس را تبیین کن. از بزرگوار معذرت خواهی کردم و گفتم: یک عنصر، یک سرباز و یک بسیجی هستم و اصلاً این جایگاه را ندارم فقط مأموریتی که به من ابلاغ می‌شود به من مربوط می‌شود. اما شاید یک روزی مأموریت نیروی قدس را در سه دهه اندی گذشته شخص حاج قاسم سلیمانی، فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) یا خالق هستی برای زمین و زمان تبیین کنند.

یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، آن عزیز زنگ زد و گفت: سید آن روز در آن جلسه چطور شما این حرف را زدی؟ گفتم: نمی‌دانم ولی عقلم در همین حد اجازه می‌داد که بگویم شاید یک روزی خداوند متعال مأموریت حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس را برای زمین و زمان تبیین کند و مخلوقات قادر متعال متوجه اراده علمدار شهید نظام اسلامی شوند و این مظلومیت شهید عزیز ملت شریف ایران و جهان انسانیت بود که مأموریتش، آمریکا خبیث و بانیانش را در جهان خلقت استیضاح کند و اراده حاج قاسم سلیمانی عزیز را به رخ همه مخلوقات خداوند متعال در عصر حاضر و زمانه خودش بکشد.

مهم‌ترین مأموریت حاج قاسم در یک دهه گذشته چه بود؟

مأموریت مهم حاج قاسم سلیمانی مبارزه با تروریسم نیابتی بود

مأموریت مهم حاج قاسم سلیمانی مبارزه با تروریسم نیابتی بود. آمریکایی‌ها بیش از نیم قرن است که دارند از تروریست برای اهداف منطقه‌ای و بین‌المللی خود استفاده می‌کنند. هر کس در قالب استقلال طلبی، تمامیت ارضی، حق آزادی، تعیین، سرنوشت، حاکمیت و حکومت در مقابل آمریکا بایستد می‌گوید تروریست است اما تعاریف آمریکا از تروریسم متفاوت از تعاریف جهان انسانیت از تروریسم است آمریکا تروریسم نیابتی رسمی و غیر رسمی را ساماندهی و سازماندهی می‌نماید برای اهداف و منظورهای راهبردهای آمریکا برای سیطره بر دولت – ملت‌های مستقل دنیا که این دولت – ملت‌های غیر همسو با آمریکا را یا میانه رو کنند مثل انقلاب‌های مخملی اروپای شرقی در دهه ۱۹۹۰ میلادی (اقمار اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه فعلی) یا مهار کنند و یا اینکه کلاً ساقط کنند که برای جمهوری اسلامی به دنبال ساقط کردن می‌باشند البته گام به گام اگر اول امثال سازش کارها را حاکم کنند نهایتاً دکترین اسقاط را رقم بزنند.

آنچه تروریسم‌های نیابتی در منظومه جنوب غرب آسیا از آمریکا مأموریت داشتند عبارتند از؛ ۱. سرزمین سوخته، ۲. تجزیه کشورها، ۳. نهایتاً اسقاط بود با بهانه خلافت اسلامی تروریسم تکفیری و داعش.

حاج قاسم سلیمانی زحمات بسیار زیادی برای ملت شریف ایران و جهان انسانیت کشید. او وظیفه خود می‌دانست که برای این ملت، این جغرافیا و این ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی هر آنچه که خداوند به او عنایت کرده در معرض اخلاص بگذارد که مهم‌ترین داشته‌ها جانش عزیزش بود. هدیه ملت شریف ایران و جهان انسانیت کرد.

در مقطعی که بیداری اسلامی اتفاق افتاد حاج قاسم سلیمانی محوریت این بیداری اسلامی بود. جهان عرب نظراتشان محترم است. ما با بیش از پانصد میلیون ملت شریف عرب مسلمان از شورای همکاری خلیج فارس تا شما آفریقا همسایه هستیم و نقاط اشتراک زیادی داریم از جمله اعتقاد به اسلام عزیز، قرآن کریم و سنت نبی گرامی اسلام و فرهنگ قرآنی و اسلامی. آن‌ها مسلمان هستند برادر و خواهر ما هستند و بایست تا جایی که نیاز باشد برایشان فداکاری کنیم اما به شرطی که به منافع و امنیت ملت عزیز ما صدمه نرسد.

ما هر اقدامی که انجام می‌دهیم بایست بسنجیم که چه دستاوردی برای ملت شریف مان دارد. حاج قاسم سلیمانی برای ملتش دستاورد مادی و معنوی می‌خواست. اگر روزی ان‌شاالله خداوند متعال توفیق دهد خواهیم‌گفت که حاج قاسم سلیمانی شهید عزیز چه دستاوردهای مادی و معنوی عظیمی برای ملت شریف ایران رقم زد و به جا گذاشت.

ملت عزیز ما نبایست فقط به این فکر کنند که ما منابع را خرج می‌کنیم بایستی برای ملت شریف این اطمینان به وجود بیاید که چه آورده‌ای داشته است امروز بیشتر از دوازده میلیارد دلار تبادل اقتصادی با کشور جمهوری عراق و تعامل چند میلیون زائر اربعین سید الشهدا (ع) نمونه‌ای از جهاد فی سبیل الله حاج قاسم سلیمانی شهید عزیز ملت شریف ایران می‌باشد.

شهید عزیز اجازه نداد یک عنصر آمریکایی، انگلیسی و یا صهیونیستی در طول ۱۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک ما با کشور عراق مستقر شوند یکی از اهداف آمریکایی‌ها در سال ۲۰۰۳ م از اشغال عراق این مساله مهم و حیاتی بود که با شکست مواجه شد. به عبارتی اراده شهید عزیز ملت شریف ایران مانع این اراده آمریکایی‌ها شد و اراده آمریکا را خاک کرد.

بیداری اسلامی از تونس، لیبی، مصر و بخشی از شمال آفریقا، اردن و کشورهای حوزه خلیج فارس شروع شد و علیه حکام همسو با غرب و آمریکا برخواسته بود که از هفت دهه پیش با ساختارهای امنیتی و سیاسی هماهنگ با آمریکا کار آمده بودند. ساختار امنیتی و سیاسی به یکدیگر نزدیک هستند، امکان ندارد حکومتی بر روی کار بیاید و ساختار امنیتی پشت آن نباشد و یا کودتایی شکل بگیرد اما یک بازیگر منطقه‌ای یا بین المللی پشت آن نباشد. عموم این حکامی که در مصر و اردن و…، بودند نیز کودتایی بودند و با دموکراسی و رأی مردم روی کار نیامدند.

در بیداری اسلامی سران حکومت‌های عرب از خلیفه‌کشی در جهان عرب جلوگیری کردند

در بیداری اسلامی خلیفه‌ها و سران حکومت‌های عرب یک کار مهم انجام دادند و آن هم این بود که به شدت پول خرج کردند و منابع هزینه کردند اما از خلیفه‌کُشی در جهان عرب جلوگیری کردند، حتی حسنی مبارک را هم اعدام نکردند. چون می‌دانستند یک خلیفه یا یک رئیس جمهور همسو با آمریکا کشته و اعدام شود بقیه نیز کشته یا اعدام خواهند شد بنا بر این با محوریت آمریکا مانع خلیفه‌کُشی در جهان عرب شدند.

حاج قاسم سلیمانی با درایتی که داشت متوجه شد این بیداری که علیه حکام همسو با آمریکا و اسرائیل بود بر عکس شد. ۶۰۰ میلیون جمعیت جهان عرب در سوریه می‌خواهند دموکراسی سازی مثلاً آقای بشار اسد را سرنگون کنند و یک حکومت دموکرات بیاورند. اما با انقلاب عسگری (نظامی) با انرژی جوانان عرب که انگیزه زیادی برای تخلیه انرژی متراکم خود داشتند توسط آمریکا، رژیم صهیونیستی و سران کشورهای عربی با فرصت طلایی گسیل‌شدن برای ساقط کردن حکومت سوریه با نیات پنهان غرب که راهبرد عظیمی را در جنوب غرب آسیا تعقیب می‌کردند به دنبال انتقام از ملت شریف ایران و انتقام از اراده حاج قاسم سلیمانی بودند که توانایی رویارویی با ایشان را در میدان‌های سخت افغانستان، عراق، یمن و… نداشتند.

فکر می‌کردند با جنگ درون تمدن اسلامی و اختلاف اقوام و مذاهب بین مسلمانان این راهبرد غرب صد در صد پیروز خواهد شد و تروریسم اهداف غرب را محقق خواهند کرد و غرب نفس راحت خواهد کشید که اراده شهید عزیز این زمین طراحی شده بازی را هم به نفع ملت شریف ایران و نظام اسلامی ختم به خیر کرد.

آن مقطع زمانی در شامات حضور داشتم و آخرین وضعیت لبنان، سوریه، فلسطین اشغالی و شمال آفریقا و همچنین آمریکا، رژیم صهیونیستی و جهان عرب را احصاء و رصد می‌کردم برای حاج قاسم ارسال می‌کردم. آنجا برای حاج قاسم سلیمانی یک متنی با عنوان «سوریه در دام رژیم صهیونیستی یا آمریکا» و یا «در مسیر استقلال و پایداری» در حدود بیست صفحه نوشتم. در شهرهای سوریه که می‌گشتیم، دیدیم که از مساجد، دوشکا بیرون می‌آورند؛ البته پس از درگذشت حافظ اسد، صهیونیست‌ها خوب کار کرده و امکانات را برای یک جنگ آماده کرده بودند که اگر روزی حزب‌الله با صهیونیست‌ها درگیر شد و جمهوری اسلامی و سوریه به پشتیبانی حزب الله درآمدند، از این ظرفیت به عنوان ستون پنجم برای خودشان استفاده کنند.

بیداری اسلامی که پیش آمد دیدند که این بهترین موقعیت است که موج سواری کنند و بگویند این بهترین فرصت است آقای بشار اسد را سرنگون کنید تا باصطلاح دموکراسی حاکم شود. طرح پنهان آنها نیز استقرار تروریست از هر ملیت و مذهبی و اقوامی در جغرافیای سوریه بود. تروریست سه هدف غایی و سناریو را تعقیب می‌کردند. یک جمهوری اسلامی از سوریه خارج شود؛ دوم عربستان این نقش را بپذیرد و سوم اسقاط حاکمیت سوریه (سرزمین سوخته شدن دولت – ملت‌های محور مقاومت، تجزیه آنها و اسقاط حکومت‌های که همسوی غرب نیستند) از مأموریت‌های ابلاغی به تروریست‌ها بود باید بنفع آمریکا رقم می‌زدند. آن زمان سوریه محور مقاومت نبود بلکه همکار و همسو با مقاومت بود.

تروریست سوریه از ۸۲ ملت به خصوص اروپا، آسیای میانه، قفقاز شمال آفریقا شکل گرفت

تروریست از ۸۲ ملت به خصوص اروپا، آسیای میانه، قفقاز شمال آفریقا شکل گرفت. آمریکا هنوز هم برای بقای تروریست تنف یا الولید، شرق فرات را اشغال کرده، نفت سوریه را در اختیار دارد استان ادلب، الانبار، نینوا، صلاح‌الدین و دیاله را در اختیار دارد و می‌خواهد به هر نحوی به این تروریست یک انگیزه و اراده برای زنده ماندن بدهد که هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد ضمن اینکه اضمحلال تروریسم را حاج قاسم سلیمانی رقم زد و امروز با ۱۲ پایگاه فعال در عراق و پایگاه‌های شرق فرات سوریه خود آمریکا اقدامات و مأموریت تروریسم نیابتی را با همکاری انگلیس و رژیم صهیونیستی در حال انجام می‌باشد.

حاج قاسم سلیمانی هم تروریسم نیابتی و هم تروریسم دولتی را در دنیا شکست داد. صهیونیست‌ها به همه این تروریست‌ها از طریق شهر «قنیطره» کمک می‌کردند. کل مرز سوریه و ترکیه (۸۰۰ کیلومتر) توسط ترکیه در اختیار تروریسم بوده و هست.

مرز اردن از سمت شمال غربی عربستان هنوز در اختیار تروریست‌ها ست ولی تروریست آنچنان شکستی خورده که حتی نمی‌تواند عملیات حداقلی داشته باشد. بعثی‌ها که به صورت ذاتی دست نشانده آمریکا بودند و آمریکا آن‌ها را راضی کرده بود که علیه جمهوری اسلامی بجنگند و عمده سازماندهی و ساماندهی داعش توسط بعثی‌ها بود.

راز موفقیت حاج قاسم در برابر تروریست‌ها که به شدت از سوی آمریکا و برخی کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی می‌شدند، چه بود؟

حاج قاسم سلیمانی با چه عده و عده‌ای توانست تروریستی که خط و حد ثابتی نداشت شکست دهد. بر مبنای آن معماری و طرح ریزی که دهه ۱۳۸۰ برای حزب الله و جریان و شبکه مقاومت منطقه‌ای داشت از جمله حیدریان، فاطمیون، حشدالشعبی، دفاع الوطنی و…، داشت به این مهم دست پیدا کرد.

در سوریه یک بسیج مردمی بنام «دفاع الوطنی» شکل گرفت و ساختار حاکمیت سوریه این امر را پذیرفت. در اشغال موصل در سال ۲۰۱۴ میلادی با مرجعیت شیعه در نجف اشرف به خصوص آیت‌الله سیستانی مدظله العالی، قانونی مبنی بر تشکیل حشدالشعبی در عراق تصویب شد. حاج قاسم توانست فرماندهی سپاهی به این بزرگی را به عهده بگیرد که ترکیبی از جنگ ارتش‌های حرفه‌ای کشورهای مدعی دنیا از تمام قاره‌های دنیا علیه مسلمانان را شکست دهد.

آموزش، تجهیزات، آرایش عملیاتی، اطلاعاتی، ارتباطات، کنترل و فرماندهی آنها را ساماندهی کرد. در صورتی که آن‌ها بر هوا و فضا مسلط بودند از تکنولوژی ماهواره و هدایت ماهواره بهره‌مند بودند تکنولوژی پیشرفته و فناوری روز دنیا را داشتند و آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و ناتو همه با هم بر علیه ایران متحد شده بودند. اما اراده حاج قاسم سلیمانی با جهاد الهی خودش، بر غرب پیروز شد.

ادامه دارد…



لینک منبع خبر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا