جلوههایی از ارادت عطار نیشابوری به ائمه اطهار(ع)
در تقویم ملی ایران، ۲۵ فروردین ماه روز بزرگداشت عطار نیشابوری نامگذاری شده است. به همین منظور هر ساله همایش بزرگداشت این شاعر بزرگ در نیشابور و سایر نقاط ایران و جهان برگزار میشود. به همین مناسبت، در نظر داریم اندکی با زندگی و ویژگیهای ادبی این شاعر بزرگ بیشتر آشنا شویم.
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری معروف به شیخ عطار نیشابوری، از شاعران و عارفان مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم هجری است. پدر او داروفروش (عطار) بود و فریدالدین نیز ابتدا به شغل پدر مشغول شد. او برای کسب علم، به هند، عراق، شام و مصر مسافرت کرد سپس به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا بود.
به گفته محمدرضا شفیعی کدکنی ادیب معاصر، شخصیت عطار در «ابر ابهام» است و اطلاعات درباره شاعری چون سنایی که یکصد سال قبل عطار زندگی میکرده است بسیار بیشتر از آن چیزی است که از عطار میدانیم.
آنچه مسلم است عطار دارای ثروت و مکنت شخصی بوده و احتیاج به مردم نداشته است، داشتن داروخانهای که همه روز عده کثیر و به قول خودش «پانصد شخص» به آن مراجعه میکردند و دارو میخریدهاند محتاج به چندین شاگرد است و دلیل تمکن و وسعت مالی صاحب آن نیز هست، خود عطار نیز اعتراف دارد که متمکن است و محتاج کسی نیست. او در یکی از اشعار خود میگوید:
«به حمد الله که در دین بالغم من بدنیا از همه کس فارغم من»
«هر آن چیزی که باید بیش از آن هست چرا یازم به سوی این و آن دست»
آوردن حکایتها و تمثیلهای ادبیات شفاهی مردم در شعر، با سنایی و مثنویهای عرفانی او آغاز شد. وی آنها را از راه شعر به زبان اهل فضل و درباریان برد، اما عطار آنها را در چارچوبی گستردهتر به کار بست تا پس از بار کردن معانی عرفانی و اخلاقی بر آنها، دوباره به مردم بازشان گرداند؛ ازاینرو، زبان عطار ساده و از پیرایههای شعری شاعران پیش از خود تهی است.
از میان این مثنویهای عرفانی بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنویهای او به شمار میآید منطق الطیر است که موضوع آن بحث پرندگان از یک پرنده داستانی به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان سالکان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است که عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن میگوید، این منظومه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است.
عطار نیشابوری به خاندان پیامبر(ع) ارادت خاص داشته است. عطار نیشابوری اشعار بسیاری در فضیلت امام علی(ع) سروده است، همچنین اشعاری در فضیلت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارد. از نمونه اشعار او در این رابطه این دو بیت است:
«اسد چون خانه خورشید باشد علی کالشمس ازو جاوید باشد»
«چو اصل اهل بیت افتاد حیدر بلی بایست شهر علم را در»
عطار مردی به شدت متشرع و دیندار بود. در واقع او در کنار دینداری و پایبندی به شریعت، یک عارف تمام عیار هم بود. به عبارت دیگر او عرفان صوفیانی را که پایبندی به شرعیات نداشتند، قبول نداشت و دینداری و عرفان را توأمان، لازم و ملزوم هم میدانست. چنانچه در مصیبتنامه سروده است:
«علم دین فقه است و تفسیر و حدیث هرکه خواند غیر این گردد خبیث»
«مرد دین صوفی است و مقری و فقیه گر نه این خوانی منت خوانم سفیه»
الهینامه، اسرارنامه، خسرونامه و منطقالطیر از آثار منظوم عطار هستند و تذکرهالاولیا تنها اثر او به نثر است، از ده کتاب عطار، هشت کتاب باقی مانده است و از دو اثر او، یعنی جواهرنامه و شرحالقلب نشانی نیست.
سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. عمده آثار عطار مثنوی است که مشخصه بارز شعر عرفانی در زمان رومی است، مثنوی عطار معمولاً داستانی واحد است که در جریان داستان، داستانها، حکایات و شرحهای مختلف و متعدد دیگری بدان شاخ و برگ میدهند.
در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف میکند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کردهاند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:
«در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است»
با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است»
برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری. ق و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانسته اند. محمود شبستری راجع به عطار میگوید: «مرا از شاعری خود عار ناید که تا صد قرن چون عطار ناید»
آرامگاه عطار نیشابوری در ۶ کیلومتری غرب نیشابور و در نزدیکی آرامگاه عمر خیام قرار دارد.
انتهای پیام