معجزه بازگشت یوزپلنگ ها به موطن قدیمی | ردپای دو یوزپلنگ چگونه در همسایگی طبس یافت شد؟
همشهری آنلاین– زهرا رفیعی:حفاظت مشارکتی یکسال نشده در دامنه ارتفاعات کرباسی هم نتیجه خوب خود را نشان داد. حالا محیطبانان منتظرند دوربینهایی که سر چشمه کرباسی گذاشتهاند تعداد و جنس یوزها را مشخص کند و این خوشحالی دو چندان شود.
چند روز پیش «بهمن نجفی» از محیطبانان کارکشته و بازنشسته سازمان حفاظت محیط زیست که روزگاری ریاست اداره محیط زیست طبس را داشت، خبر داد که در منطقه چشمه کرباسی در جنوب شرق پارک ملی توران، ردپای دو یوزپلنگ تازه از مادر جدا شده، لاشه نیمه خورده شده یک بره و آثار جنگ و گریزشان وجود دارد. او ۴۵ سال پیش درست در همین منطقه برای اولین بار دو توله یوزپلنگ را برای ثبت با دوربین عکاسی به آغوش کشید. برای او که سالها برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی تلاش کرده، دیدن رد یوزپلنگ بسیار امیدبخش است. او سال گذشته به درخواست و اصرار سازمان به شرکت آهوان دشت طلایی سنگسر پیوست تا ۳۲سال تجربه حفاظت از یوز در این منطقه را اینبار در قالب حفاظت مشارکتی، منتقل کند. بهمن نجفی اما به توان جسمی خودش بیشتر حساب باز کرده است؛ او چند سالی است که همه زندگیاش را درون یک کاروان گذاشته و با همسرش برای آگاهسازی مردم از وضعیت یوز و حیات وحش ایران دور ایران سفر میکند.
چه شد که به محیط زیست و یوزپلنگ علاقهمند شدید؟
۱۵۰ کیلومتری شهر طبس معدنی قرار داشت که امکاناتی مثل سینما، کتابخانه و … داشت. دسترسی به امکانات فرهنگی باعث شد که اطلاعات ما در مورد محیط اطرافمان بیشتر شود. معدن در شرق زیستگاههای بکر چالهی کویر مرکزی بود و علاوه بر کلوبز و قوچ و میش، آهو، جبیر و … یوزپلنگ داشت. از همان موقع دلم میخواست پلیس حیوانات شوم. آشنایی پدرم با مسئول سرشکاربانی شهر «درونه» که در نزدیکی معدن بود، باعث شد من به محیط زیست علاقهمند شوم و بعد از سربازی به استخدام سازمان حفاظت محیط زیست درآیم.
در دهه ۵۰ هم تعداد یوزها کم بود؟ وضعیت حفاظت در ابتدای کار شما چگونه بود؟
در آن زمان هم به ندرت میشد یوز دید چون منطقه بسیار وسیع بود و تعداد ما کم. تا سالها محدوده شهرستان طبس که بزرگترین شهرستان در آن زمان بود، تا توران را ۳ نفری پوشش میدادیم. شهریور سال ۱۳۵۷ در یکی از گشتزنیها یک یوز ماده به همراه دو تولهاش در حال خوردن شکار دیدیم. در آن زمان محیطبانان دوربین عکاسی نداشتند. البته دوربین دست مردم هم کم بود. سرشکاربان درونه آشنایی داشت که از تهران آمده بود و از قضا دوربین داشت. یکی را فرستادیم دوربین را از شهر با موتور به منطقه بیاورد. پیش از آن یوز در حال شکار در منطقه دیده بودیم ولی تا حالا نشده بود که دوربین داشته باشیم و از آن عکاسی کنیم. رفتیم سمتشان یوز مادر فرار کرد و چند صدمتر آنطرفتر ایستاد ولی توانستیم با مسئولیت سرشکاربانی تولهها را بگیریم و منتظر دوربین بمانیم. چندساعتی که گذشت کاملا اتفاقی یوزها توانستند از ماشین فرار کنند و پیش مادرشان برگردند.
سال بعدش رد یک چوپان را تا تربت حیدریه زدیم که دو توله یوز را از طبیعت جدا کرده و چند دست فروخته بود. تولهها سه ماهه و شیر آغوز خورده بودند. اما بسیار نحیف بودند. سازمان یکی را به باغ وحش مشهد و دیگری را به باغ وحش شیراز تحویل داد ولی متاسفانه هر دو بعد از چند ماه از گرسنگی تلف شدند.
جایی که رد پای یوز دیدهاید قبلا هم یوز داشت؟
محدوده شهرها و روستاهای اسماعیلآباد، درونه، عبید، عشقآباد، بردسکن، طبس، تپه طاق در جنوب شرق ذخیرهگاه زیستکره توان، دروازه ورود متخلفان به پارک ملی توران بود. چند ماه یکبار از طبس یا درونه دست جمعی میرفتیم و مزهای پارک را سرکشی میکردیم.
در سالهای۵۷ تا ۶۳ در منطقه چشمه کرباسی که الان رد یوز دیدهایم حدود ۴۰۰ راس قوچ و میش، کل و بز، جبیر و … وجود داشت. آن زمان مثلث شمال طبس، درونه و سمنان بسیار بکر بود و حفاظت میشد. اما در سالهای بعد حفاظت کمکم رها شد و تخریب محیط زیست، توله کشی، مادهکشی باعث شد حیاتوحش از بین برود. مردم منطقه که در قالب حفاظت مشارکتی این روزها به کمک محیط زیست آمدهاند، در آن زمان سر گورهای ایرانی را میبریدند و جلوی محیطبانی میانداختند. از سال ۶۳ به بعد، کل منطقه یکیدو تا محیطبان بیشتر نداشت. سایت تکثیر گورخر هم رها و بعدها متروکه شد. قبل از اینکه پروژه حفاظت از یوز در منطقه مستقر شود، تلاش کردیم با مردم حرف بزنیم ولی کافی نبود.
قبل از پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی آیا با دورین تلهای یوز ثبت کرده بودید؟
در سالهای ۸۰ تا ۸۶ به ما دوربین دادند. وقتی در منطقه قصربهرام به ما آموزش استفاده از دوربین تلهای را دادند. شبانه راهی طبس شدم. مامور کم داشتیم، به همراه پسرم و چند تا از روستاییان آن منطقه راهی منطقه شدیم، بعد از یک ماه اولین عکس یوز آسیایی را مهر سال ۱۳۸۰ ما در طبس ثبت کردیم. این یوزپلنگ سه چهار ساله، تا ۱۰ سال از جلوی دوربینهای ما رد میشد و وقتی لاشهاش ۱۳۹۰ پیدا شد به عنوان پیرترین یوز دنیا شناخته شد. اسمش را «جنگال» گذاشته بودند. این یوز به مرگ طبیعی و جلوی فنس جبیرهای علیآباد نایبند تلف شد.
استفاده از دوربینهای تلهای در سالهای ۸۰ تا ۸۶ کمک کرد بفهمیم در محدوده طبس ۱۲ یوز غیر مهمان (ساکن در بیشتر ایام سال) در منطقه وجود دارد. غذا که در منطقه کم شد تعداد یوزها هم کم شد. در سرشماری سال گذشته ۴-۳ راس قوچ و میش بیشتر در منطقه نبود. جبیر و آهو و خرگوش در منطقه نبود.
چه شد که به فکر کاروان یوزپلنگ افتادید؟
بعد از ۳۲ سال کار رسمی بازنشسته شدم و چند سالی با پروژه یوز کار کردم ولی دیدم کسی به نظر ما اهمیت نمیدهد که میگوییم باید جادهها در بخشهایی که یوزها در آن جابجا میشوند (بین چشمه کرباسی و خارتوران، بین توران و کرمان باید فنسکشی و زیرگذر احداث شود. طبس ۱.۵ میلیون هکتار وسعت دارد و از قدیم هیچ معارضی مثل دامداری و معدن نداشت و تلفاتش عمدتا مربوط به جاده بود. هیچ مدیری در سازمان حفاظت زیست نیامده که این مشکل را در زیستگاهها حل کند. همین شد که علاقهام به یوزپلنگ و سفر را با دغدغه فرهنگسازی که داشتم ترکیب کردم و یک کاروان خریدم که هزینه کرایه خانه هم ندهم.
بعد از ۲۵ سال مستاجری خانهای که در طبس ساخته بودم و همچنین قطعه زمینی را که داشتم فروختم و با همراهی و رضایت همسرم راهی سفر شدیم. به ۲۷ استان تا کنون سفر کردهایم و در همه شهرهای بین راه با مردم، رانندههای بین راهی و دانشآموزان در مورد اهمیت یوزها و حیات وحش صحبت میکنم. رانندههای جاده وقتی کاروانم را میبینند فکر میکنند داخلش یوزپلنگ دارم. وقتی توجهها جلب شد برایشان در مورد اهمیت یوز صحبت میکنم و آنها هم با من دوست میشوند.
منتی بر سر یوز نیست من را همین یوز و طبیعت نجات داده است. خیلی از رفقا و هم دورهایهایم یا آلزایمر گرفتهاند و یا بیماریهایی که ناشی از کمتحرکی و خانهنشینی است. ولی باید مثل کاروان من چند ده تا باشد در کل کشور بچرخد و اطلاع رسانی کند. معمولا دولتها که عوض میشود پروژهها هم متوقف میشود به همین دلیل امیدم برای نجات یوز به توان بدنی خودم است که با همسرم در جاده ها با رانندهها از یوزپلنگ و اهمیتش بگوییم. تا زمانی که هستم تلاش میکنم این بارقه امیدی که هست از بین نرود. امیدوارم با اطلاع رسانی مطالبه در مورد حفاظت از یوز بیشتر شود.
خانوادهتان در این راه همراهتان هستند؟
خانمم از همان ابتدا همراه من بوده است. سالها پیش وقتی مامور نداشتیم با بیسیم به خانمم میگفتم سر فلان فلکه شهر طبس بشین و اگر موتوری با این مشخصات رد شد به من خبر بده. بچههایم میگویند هر چقدر برای محیط زیست هزینه کنیم ایرادی ندارد. اولین دوربینهایی که به من دادند شبانه با پسرم ۲۰۰ کیلومتر به داخل زیستگاه رفتیم و آنها را نصب کردیم. وقتی خانهام را برای خریدن و تجهیز کاروان فروختم همه فرزندانم از من حمایت کردند و گفتند ما از شما چیزی نمیخواهیم. تابستانها نوههایمان هم ما را همراهی میکنند. از دولتیها تشویق معنوی کردهاند ولی مالی هیچکسی جز خانوادهام حامیام نبوده است.
هیچوقت برای کار کردن در معدن ترغیب نشدید؟
در تابستانهای کودکی به همراه پدرم به معدن میرفتم هم سنو سالها و دوستانم ماندند در معدن و حتی دیپلم هم نگرفتند. الان حقوقشان ۵ برابر من است ولی انواع مریضیها دارند.
چه شد که با بخش خصوصی همکاری کردید؟
سال گذشته تفاهمنامهایی بین بخش خصوصی و سازمان حفاظت محیط زیست برای تامین طعمه یوز در جنوب توران بسته شد. سازمان از من خواست که تجربیات حفاظتم را در اختیار آنها بگذارم. بررسی کردم دیدم کسانی که قصد احیای منطقه و غذای یوزپلنگ را دارند از مرتعداران قدیمی هستند و قصد دارند که مستثنیات خود را در اختیار حیات وحش قرار دهند.
کلوبزها وقتی از دور منطقه سرسبزی را میبینند از بلندی به دشت سرازیر میشوند. در منطقهای که پیشتر در فصل کشاورزی با طبل زدن آهو را از مزارع دور میکردند، احیای مراتع فقط برای حیات وحش نکته قابل تقدیری است. با تفاهمنامه بخش خصوصی (شرکت آهوان دشت طلایی سنگسر) با سازمان حفاظت محیط زیست، چندین راس قوچومیش از منطقه تپال به این منطقه آورده شد. آقای اویس کسائیان از بخش خصوصی ۲ عدد موتور تریل، ۲ عدد خودروی پیکاپ و چند محیطبان برای حفاظت از آنها تهیه کرد. از دادستانی، نمایندگان تشکلهای زیست محیطی شاهرود، محیط زیست و … آمدند به شایعات موجود پایان دادند. شایعه شده بود که میخواهند اینجا برای عربها شکار پرورش میدهند. اما آمدند و دیدند چندین چشمه احیا شده، تانکر گذاشته شده و …
همزمان با مردم منطقه که محیط زیست را تخریب میکردند هم صحبت شد و من کمکم به احیای منطقه امیدوار شدم. چون شرایط بدون بخش خصوصی به گونهای بود که فکر میکنم با ۲۰ محیطبان هم نمیشود منطقهای به این بزرگی را مدیریت کرد. قوچ و میشها را ۴۰ روز قبل از عید در فنس نگهداشتیم. منطقه چشمه کرباسی نسبت به منطقه توران «پیشبهار» است یعنی بهار زودتر به این منطقه میرسد، زایمان حیات وحش در این منطقه زودتر اتفاق افتاد. خوشبختانه با تجربیات و پشتکارمان کاری کردیم که حیات وحش به منطقه هدایت شدند و آن ترک نکرد. قوچ و میشهای مناطق اطراف هم به آنها اضافه شدند. جمعیت قوچ و میشها الان از ۴۰ راس به ۷۰ راس افزایش یافته است.
فکر میکردیم یوزپلنگ دو سه سال بعد از احیای به منطقه بیاید. اما یکسال نشده همین دو هفته پیش رد دو قلاده یوزپلنگ به همراه باقیمانده لاشه شکارشان و رد تلاش برای شکارشان در منطقه پیدا شد. یک هفته است که دوربینهای معاونت محیط طبیعی نصب شده است. هوا در منطقه خنک شده و از آنجا که یوز عادت دارند در هوای سرد راه برود منتظریم ببینیم آیا دوباره به منطقه خواهند آمد. مطمئنم که یوزها به زیستگاههای اسلاف خود خواهند آمد. یوزها جوانند و تازه از مادر جدا شدهاند.
به نظرتان حفاظت مشارکتی در این منطقه دوام خواهد داشت؟
بستگی به این دارد که سازمان همچنان از این افرادی که دلسوز محیط زیستند حمایت کند و به تعهداتش عمل کند. تعهدات بخش خصوصی به جز استخدام محیطبان، خودرو و موتور گشتزنی، کم کردن تعداد دام و سگهای گله در مستثنیات، کاهش مدت حضور در منطقه است. به چوپانهایش تاکید کرده که هیچ گوسفندی در محدوده ارتفاعات منطقه تردد نکند، هر شتر بدون صاحب که به منطقه آمد هم صورتجلسه میشود. الان هیچ گوسفندی در منطقه نیست. تنها کاری که سازمان باید انجام دهد تامین قوچومیش و آهو از طبیعت برای تکثیر در اسارت است. هزینه زندهگیری، تکثیر، نگهداری و رهاسازی البته با بخش خصوصی است. قرار است ۳۰ درصد جمعیت تکثیر شده در طبیعت توران رهاسازی شود. سازمان هنوز این بخش از تفاهمنامه که جزو تعهداتش است، اجرا نکرده است. بخش خصوصی به دنبال جذب گردشگر برای این منطقه بکر است. علاوه بر این اگر جمعیت یوزپلنگ احیا و غذای آن تامین شود، دیگر یوزها به جاده عباس آباد که بیشترین تلفات را داریم نمیرود. کما اینکه دو سه ماه پیش یوزپلنگی از کنار منطقه ما رد شد و من فیلمش را هم گرفتم. اینجا وطن قدیمی یوزپلنگهاست.
از مدیر جدید سازمان حفاظت محیط زیست چه درخواستی دارید؟
مدیران زیادی در سازمان آمدهاند که اهمیت حفاظت از یوز را میدانند ولی نتوانستهاند برای فنس کشی و ساخت زیرگذر دولت را متقاعد کنند. سالها محل تردد یوزها را با GPS مشخص کرده و به مدیران ارسال کردهایم ولی هیچ اهمیتی ندادند. حداقل فنسکشی جاده عباسآباد را تمام کنید چرا اعتباراتش را تامین نمیکنید؟ هر جا خرگوش و آهو رفته، یوز هم دنبالش رفته است. دوربینهای تلهای نشان داده که حافظه ژنتیکی یوزها حتی بعد از دو نسل می تواند یوزها را به مسیرهای تردد چند هزار سالهشان برگرداند. امیدوارم رییس جدید سازمان با جدیت تمام حفاظت را در کنار آموزش و فرهنگسازی انجام دهد. از خانم انصاری میخواهم از مشارکت مردمی و سرمایه گذاری بخش خصوصی که علاقهمند به محیط زیست باشد، کمک بگیرد. اگر تعداد محیطبان کافی بود شاید استفاده از بخش خصوصی ضرورت زیادی نداشت، اما سازمان این بودجه و محیطبان را ندارد. یک زمانی توران را با ۳ میحط بان حفاظت میکردیم. اگر قرار بود مرخصی یا سفر بروم و یا حتی بیمار شوم طوری پنهان کاری میکردم که کسی نفهمد منطقه خالی است. هر ۳۰۰ هزار هکتار فقط یک محیطبان داشت و با کمک چند همیار حفاظت میشد. الان نه تنها منطقه توران که در کل کشور دست هر جوانکی یک اسلحه شکاری وجود دارد. هر کسی با یک برگه سوء پیشینه اسلحه میگیرد و در فصل و غیر فصل شکار میکند.
مسیر بعدی که میخواهید با کاروانتان سفر کنید کجاست؟
سه استان آذربایجان شرقی و غربی و خوزستان را نرفتهایم.