آخرین اخبارایسنا+ > رسانه دیگر

خاخام‌ها چطور سرنوشت اسرائیل را تعیین می‌کنند؟


به گزارش ایسنا، به نقل از ایکنا، تارنمای شبکه الجزیره در گزارشی به بررسی تاریخچه ظهور و قوت خاخام‌های صهیونیست در فلسطین اشغالی و تأثیر آنها در تعیین سرنوشت این منطقه پرداخته است. ترجمه بخش اول این گزارش از نظر می‌گذرد:

در ماه مارس ۲۰۲۴، خاخام «الیاهو مالی»، رئیس مدرسه دینی شیرات موشه در یافا، خواستار کشتار همه ساکنان غزه از جمله زنان و کودکان شد و آن را بر اساس آموزه‌های دین یهود دانست. وی همچنین جنگ علیه غزه را یک جنگ دینی دانست و خواستار شد که هیچ کس در نوار غزه باقی نماند!

این فتوا که الیاهو آن را همسو با دین یهود می‌دانست و این دست فتواها روشن کننده تاریخ خاخام‌ها و نهاد خاخامی در اسرائیل است و اینکه چگونه در طول ۱۰۰ سال یا بیشتر، یک جریان راستگرای افراطی را تشکیل داد که به مرور زمان تبدیل به قدرت اصلی پشت پرده در رژیم صهیونیستی شد!

حال باید دید خاخام‌ها چگونه توانستند از جریان‌های صهیونیستی سکولار برای تحقق اهداف خود بهره ببرند؟ و چه چیزی این جریان صهیونیستی مذهبی را در گذشته و حال حاضر اسرائیل برجسته کرده است؟

خاخام‌ها چطور سرنوشت اسرائیل را تعیین می‌کنند؟

خاخام الیاهو مالی

سوءاستفاده صهیونیسم مذهبی از صهیونیسم سکولار

در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی و در بحبوحه رشد جریان‌هایی که به یهودیان در قاره اروپا فشار وارد می‌آوردند، گروهی از رهبران مذهبی یهودی مشهور به «خاخام‌ها» ظهور کردند تا جنبش‌های فکری را با هدف الهام بخشیدن به یهودیان اروپا برای جست‌وجوی پناهگاهی امن و تجسم آینده‌ای جدید تأسیس کنند.

این تلاش‌ها طی چند دهه تا نیمه قرن بیستم ادامه یافت و نقطه عطفی را در اندیشه جمعی یهودیان اروپایی ایجاد کرد.

در همین رابطه، دیدگاه‌های فردی اندیشمندان و خاخام‌های برجسته‌ در رأس آنها زوی هیرش کالیشر، یهودا الکالای، موشه هس و چند خاخام دیگر، پایه‌های طرح‌هایی را بنا نهاد که مفهوم هویت یهودی را در مقابله با چالش‌های موجود بر سر راه یهودیان اروپایی بازسازی می‌کرد.

خاخام زوی هیرش کالیشر (۱۷۹۵-۱۸۷۴م) یهودی ارتدوکس آلمانی، یک پیشگام روشنفکر با ایده‌های جسورانه پیش از تئودور هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم سیاسی به‌شمار می‌رود. وی با ارائه دیدگاه مذهبی ریشه‌دار، خواستار اسکان یهودیان در فلسطین شد و تأکید کرد که مهاجرت به این سرزمین صرفاً یک گزینه عملی نیست، بلکه یک وظیفه معنوی است که تحقق پیام رسالت الهی را در درون خود حمل می‌کند.

شایان ذکر است که کالیشر دیدگاهی ترکیبی را بنا نهاد که میان اصول مذهبی و علمی جنبش صهیونیسم سکولار نزدیکی ایجاد کرد. این امر باعث شد که او به گروهی از یهودیان مذهبی مانند خاخام موشه هس و تعدادی از پیشگامان جنبش «عاشقان صهیون» که در سال ۱۸۸۱ میلادی در روسیه تزاری تأسیس شد، بپیوندد. این افراد تحت تأثیر دکترین هزاره‌گرایی بودند که به آمدن مسیح، منجی و حکومت او بر روی زمین به مدت هزار سال اعتقاد داشتند. 

خاخام‌ها چطور سرنوشت اسرائیل را تعیین می‌کنند؟

زوی هیرش کالیشر

آنها در عین حال حاضر نشدند که منتظر تحقق این پیشگویی باشند و به جای آن یک دیدگاه انقلابی مبتنی بر تأسیس یک رژیم سیاسی در فلسطین پیشنهاد کردند که از طریق نیروی ارتش و دولت زمینه را برای تحقق وعده الهی بر اساس تصور آنها فراهم می‌کرد. این یک تغییر فکری بود که مسیر اندیشه سنتی یهودی را تغییر داد.

در راستای توسعه این اندیشه‌ها، در سال ۱۸۹۸ میلادی شاهد برگزاری یک کنفرانس صهیونیستی در روسیه بودیم که ۱۴ خاخام از میان ۱۴۰ نماینده در آن شرکت داشتند و خاخام اسحاق یعقوب رینس آنها را زیر چتر حزب «مزراحی» متحد کرد. این حزب اولین حزب سیاسی با اندیشه صهیونیسم مذهبی بود. (مزراحی به معنی مشرقیون یا فرزندان مشرق- به یهودیانی گفته می‌شود که از تبار جوامع یهودی مقیم خاورمیانه هستند)

این حزب خواستار اقدام کارآمد برای تحقق حاکمیت یهود و تأسیس «اسرائیل» بدون قید انتظار ظهور مسیح منجی شد. این دیدگاه در تناقض آشکار با دیدگاه حریدی ارتدوکس بود که برپایی دولت یهودی را با واقعه‌ای الهی همزمان با پایان تاریخ پیوند می‌زد.

همچنین در اروپای شرقی طی قرن نوزدهم میلادی، سنت‌های متعصب ارتدوکس یهودی که بازگشت به «سرزمین موعود» را به ظهور مسیح منتظر مرتبط می‌دانست، سیطره پیدا کرد و صهیونیسم مذهبی به عنوان یک جریان میانه‌رو مبتکر ظهور کرد که سعی داشت ایمان مذهبی را با خواسته‌های جاه‌طلبانه صهیونیستی آشتی دهد.

این جنبش به دو مقوله «ملت برگزیده» و «سرزمین موعود» تکیه کرد که برگرفته از دیدگاه خاخام‌هایی مانند ابراهام کوک بود که پدر معنوی صهیونیسم مذهبی محسوب می‌شد و ساکن شدن یهودیان در فلسطین را با توبه و نجات الهی مرتبط می‌دانست.

خاخام‌ها چطور سرنوشت اسرائیل را تعیین می‌کنند؟

خاخام اسحاق یعقوب رینس

خاخام‌های صهیونیست مذهبی و در رأس آنها کوک (۱۸۶۵-۱۹۳۵م) تلاش‌های فکری برای مهاجرت یهودیان به فلسطین را رهبری می‌کردند و تأکید داشتند که یک صهیونیست‌ می‌تواند متدین باشد و یک متدین‌ نیز می‌تواند صهیونیست باشد بدون اینکه صهیونیسم دارای ماهیت دینی صِرف باشد.

در رویارویی دیدگاه یهودی سنتی که در انتظار مداخله الهی است، کوک از این دیدگاه که سکولارها ابزارهای خداوند برای تحقق وعده الهی هستند دفاع کرد. این کار در برانگیختن ۵ موج مهاجرت بزرگ یهودیان به فلسطین پیش از برپایی اسرائیل سهم بسزایی داشت.

صهیونیسم مذهبی در سایه دولت اسرائیل

به دنبال تأسیس اسرائیل، صهیونیسم مذهبی با نفوذ در نهادهای رسمی و ملی مانند خانه بزرگ خاخام‌ها، وزارت امور دینی و ارتش، خود را تقویت کرد، به طوری که هر شهر یا شهرکی خاخام خود را داشت و هر مؤسسه نظامی نیز دارای خاخام خاص خود بود.

با وجود عدم تمایل اولیه یهودیان مذهبی به خدمت در ارتش به دلایل مذهبی، شهرک‌سازی در سال ۱۹۶۵ با حمایت فتوای خاخام زوی کوک، که خدمت سربازی را یک واجب مذهبی می‌دانست، منجر به ادغام آموزش تورات با آموزش نظامی در مدارس خاص شد و راه را برای یهودیان مذهبی در جهت ادغام در بافت اجتماعی و نظامی دولت هموار کرد.

جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی که منجر به اشغال قدس، الخلیل، مناطق کرانه باختری، جولان و سینا شد، نقطه تحول اصلی برای صهیونیست‌ها بود زیرا خاخام زوی کوک، فرزند خاخام ابراهام کوک، این واقعه را یک پیروزی الهی می‌دانست که ارزش دینی سرزمین‌های مقدس را تقویت می‌کرد و این دیدگاه منجر به تقویت شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی شد.

از طریق این تحول فکری و تاریخی صهیونیسم مذهبی به رهبری ابراهام و زوی کوک توانست از صهیونیسم سکولار به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف دینی خود استفاده کند و موجودیت خود را در دانشکده‌های نظامی و شهرک‌ها تقویت کند اما شکست اسرائیل در سال ۱۹۷۳ میلادی چالش‌های جدیدی را به وجود آورد.

خاخام‌ها چطور سرنوشت اسرائیل را تعیین می‌کنند؟

آبراهام کوک

نقش صهیونیسم مذهبی با تأسیس جنبش «گوش امونیم» در سال ۱۹۷۴ بالا گرفت. این جنبش در اساسنامه خود تعهدش به «نجات مردم اسرائیل و جهان» را اعلام کرد و تبدیل به محرک اصلی صهیونیسم مذهبی شد و از جریان‌های یهودی سنتی فراتر رفت. این جنبش همچنین بر شهرک‌سازی به عنوان پایه و اساس تحقق دیدگاه صهیونیسم مذهبی تأکید کرد.

جنبش شهرک‌سازی در کرانه باختری و غزه با حمایت شخصیت‌های سیاسی مشهور از جمله آریل شارون رهبری می‌شد و پس از سال ۱۹۷۷ میلادی از سوی حزب لیکود نیز مورد حمایت قرار گرفت. همین امر به آن امکان داد که شهرک‌هایی را نزدیک خانه‌های فلسطینیان برپا کنند.

اما با کاهش پیشرفت «گوش امونیم» در دهه هشتاد قرن گذشته، جمعیت‌های شهرک‌سازی دیگری مانند «العاد» و «لاهافا» به وجود آمدند و با تکیه بر ایدئولوژی دینی- قومی که شهرک‌سازی را تحقق وعده تورات می‌داند، به یهودی‌سازی قدس و کرانه باختری ادامه دادند.

با این حال، نقش خاخام‌ها در عرصه نظامی و شهرک‌سازی روشن شد. در سال ۱۹۴۸ «شلومو گورین» یک نهاد خاخامی نظامی را به عنوان نهادی برای توجیه عملیات‌های نظامی علیه فلسطینیان با انگیزه‌های مذهبی تأسیس کرد. این درحالی بود که مؤسسه «مرکاز هراب» در سال ۱۹۲۴ توسط ابراهام کوک تأسیس شده بود و پس از او زوی آن را اداره می‌کرد. این مؤسسه جنبش شهرک‌سازی در کرانه باختری را پس از سال ۱۹۶۷ تقویت کرد.

انتهای پیام



لینک منبع خبر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا