آخرین اخباراستان ها > قم

جبهه؛ دانشگاهی برای جوانان



جبهه؛ دانشگاهی برای جوانان

رضا خاکبازان اعزامی جبهه در سال ۱۳۶۰ از شهر قم در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: آن زمان، در مقطع سوم راهنمایی در مدرسه‌ی شهید وفاداران تحصیل می‌کردم و تحت تأثیر جو عمومی جامعه آن زمان قرار گرفته و وارد عرصه‌ جنگ شدم.

وی ادامه داد: عمده‌ترین مانع من برای شرکت در جنگ مسئله سن و سال بود، آن زمان پایگاه بسیجی که جوانان را برای جبهه اعزام می‌کرد در سه راه بازار قرار داشت و فردی به نام آقای خوشبخت مسئول اعزام نیروها بود که با توجه به اینکه جثه‌ کوچک و سن کمی که داشتم مرا برای اعزام نمی‌پذیرفت.

این سرباز دوران دفاع مقدس افزود: من کسی نبودم که پا پیش بگذارم و پشیمان شوم به این خاطر هر روز آنجا می‌رفتم، روزی همسایه‌ ما شهید مهدی محمودی به من گفت که در جبهه ثبت نام کرده‌ است، با تغییر سن شناسنامه‌ای خود؛ من هم شناسنامه‌ خود را تغییر دادم اما مسئول اعزام بدون اینکه شناسنامه مرا نگاه کند بیرونم کرد. بعد از چند روز دوباره به آن مکان رفتم و مسئول اعزام حضور نداشت، از فرصت استفاده کردم شناسنامه را دادم و اسمم برای جنگ ثبت شد.

خاکبازان بیان کرد: در محل اعزام متوجه شدم آقای خوشبخت، اسم‌ها را می‌خوانند و سپس برای اعزام سوار اتوبوس می‌شدیم، به دوستم گفتم که اگر اسم مرا خواندند شما به جای من برو، چون مرا رد می‌کنند.

این سرباز دوران دفاع مقدس افزود: با اصرار زیاد دوستم قبول کرد و به جای من سوار اتوبوس شد ولی قانون اتوبوس اجازه‌ سوار یا پیاده شدن مجدد را نمی‌داد، آخر کار مجبور شدم از پنجره‌ اتوبوس وارد شوم و این اولین خاطره‌ من از اعزام بود.

خاکبازان تصریح کرد: وقتی فرد وارد جنگ می‌شود و صحنه‌ها و رفقای خودش را آنجا می‌بیند، احساس دیگر جوابگو نیست، ما هم در سن ۱۵ سالگی شاید با احساس وارد شدیم ولی وقتی وارد میدان شدیم، اصل داستان را درک کردیم و بسیاری از ما عقایدشان تغییر کرد و مصمم تر شدند.

خاکبازان بیان کرد: این جبهه‌ای که امام(ره) به عنوان دانشگاه، برای ما تعریف کرد، آدم‌ها را ساخت، آدم‌هایی را داریم که روحیه گذشته‌ منفی داشتند و بعد از ورود به این دانشگاه، تغییر کردند.

وی با اشاره به اینکه مهدی زین‌الدین از فرماندهان جسور و کارآمدی بود که ما قمی‌ها هنوز او را کامل نشناختیم، افزود: انتخاب مدیر در آن موقع برای جنگ بر اساس مدرک و تحصیلات نبود، بر اساس کارآمدی افراد بود، خیلی از فرماندهان گردان ما آنچنان سوادی هم نداشتند، اما جسارت و لیاقت فراوانی داشتند.

خاکبازان خاطره‌ای از شهید زین الدین نقل کرد و گفت: مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب، نیم ساعت پشت پادگانی که خودش فرمانده‌ آنجا بود، می‌ایستد، زیرا دژبان او را نمی‌شناسد، بعد از نیم ساعت وقتی فرماندهی او را می‌شناسد و وارد می‌شود دژبان را می‌بوسد که اینگونه از دژ دفاع کرده است.

وی ادامه داد: ملت‌ها ظالم و مستکبر نیستند، این حکمرانان و دولت مردان هستند که مستکبر و ظالم می‌شوند و مردم خود را به این سمت سوق می‌دهند، همانطور که ملت عراق ظالم نبود ولی صدام آن‌ها را به این سمت سوق می‌داد.

خاکبازان در پایان اظهار کرد: ما سربازان اگر بحث حمایت از مظلومان با هر دینی در میان باشد، با تمام قوا در مقابل دشمن می‌ایستیم و هیچ موقع از گذشته‌ خود پشیمان نیستیم.

انتهای پیام



لینک منبع خبر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا