از سهچرخه کودکی تا میدان مقاومت؛ قصه دلاوری جوان کرمانشاهی

خبرگزاری مهر – گروه استان ها- ایمان مهتران: شهید محمد احمدی سرتختی از جمله جوانان مؤمن، متعهد و ولایتمداری بود که از کودکی با روحیهای آرام، مهربان و خدمتگزار رشد کرد. او در سالهای نوجوانی با حضور فعال در پایگاه بسیج و مسجد، مسیر ایمان، تقوا و خدمت به مردم را برگزید و در کنار تحصیل، در زمینههای فرهنگی و نظامی نیز فعالیت چشمگیری داشت.
محمد از همان دوران مدرسه به عنوان تکتیرانداز پایگاه بسیج شناخته میشد و روحیهای سرشار از شجاعت و مسئولیتپذیری داشت. پس از اتمام تحصیلات، با عشق به دفاع از وطن، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همواره آرزوی شهادت در راه اسلام و اهلبیت(ع) را در دل داشت.
این جوان مؤمن و ولایتمدار سرانجام در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی، در حالیکه با ایمان و اخلاص در مسیر دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و مردم مظلوم مقاومت حضور داشت، در تاریخ ۲۵ خردادماه ۱۴۰۴ و در سن ۲۸ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
شهید احمدی سرتختی تنها پسر خانواده بود و از او یک دختر خردسال به یادگار مانده است. زندگی این شهید بزرگوار، سرشار از عشق به خدا، وفاداری به ولایت، خدمت به مردم و اخلاص در عمل بود؛ الگویی درخشان از نسلی که با ایمان و غیرت، در مسیر پاسداری از اسلام و انقلاب گام نهاد.
فرزندم کودکی آرام و بسیجی فعالی بود
پدر شهید محمد احمدی سرتختی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: محمد در کرمانشاه متولد شد و از کودکی رفتاری آرام و مهربان داشت؛ همیشه بازیهای ساده در زمین خالی را دوست داشت و از کودکی ساده بود.
وی ادامه داد: محمد از سالهای مدرسه با حضور فعال در بسیج و پایگاه مسجد، آموزش دید و در مسابقات تیراندازی رتبه نخست را کسب کرد و تکتیرانداز پایگاه بود. او قصد داشت برای خدمت در نیروی انتظامی یا سپاه اقدام کند و حتی برای استخدام در رسته آگاهی پذیرفته شده بود اما در نهایت برای پیوستن به سپاه انتخاب شد.
پدر شهید درباره روند اعزام فرزندش گفت: پس از گزینش، محمد ابتدا برای آموزشهای توپخانه و سپس برای دوره یگان موشکی به اصفهان اعزام شد و پس از بازگشت به کرمانشاه ماهها پادگان و منطقه خدمت میکرد.
پدر شهید گفت: محمد همیشه آرزو داشت شهید شود و بارها از ما میخواست برایش دعا کنیم. او پیرو اهل بیت و ولایتفقیه بود و معتقد بود جوانان باید در راه اسلام و قرآن قدم بردارند.
وی در پایان تأکید کرد: خانواده شهدا به حرکت در مسیر ارزشها وفادارند و امید داریم که جوانان نیز با پیروی از اسلام و ولایت راه شهدا را ادامه دهند.
فرزندم از کودکی آرام، مهربان و عاشق خدمت بود
مادر شهید محمد احمدی سرتختی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: محمد از همان کودکی بچهای آرام، خوشاخلاق و بیدردسر بود. چهرهای زیبا و چشمانی آبی داشت و در خانه و کوچه هم بچهای کمحرف و ساکت بود.
وی افزود: پدرش برای او یک سهچرخه خریده بود و در زمینهای خالی اطراف خانه بازی میکرد. از همان سنین کودکی علاقه خاصی به ماشینهای سپاه و پادگان داشت و با شجاعت و استقلالطلبی به مدرسه میرفت و حتی در برای رفت و آمد در دوران کلاس اول گفت دیگر نیازی نیست مادرش همراهش بیاید.
مادر شهید با اشاره به روحیه کمک به دیگران خاطرنشان کرد: محمد هرچه داشت با دوستانش قسمت میکرد. مداد و پاککنش را به همکلاسیها میداد و هیچگاه از این رفتارها چیزی به ما نمیگفت. در نوجوانی نیز همراه دوستانش به مسجد، پایگاه بسیج و مراسم مذهبی میرفت و میگفت من گدای در خانه امام زمانم.
وی ادامه داد: محمد پس از پایان تحصیل برای استخدام در نیروی انتظامی و سپس سپاه ثبتنام کرد اما با توجه به شرایط پدرش در نهایت به سپاه پیوست. او حتی در ایام تعطیلات نوروزی با وجود مرخصی به جای دوستش که خانهشان درگیر سیل شده بود، به مقر خدمت بازگشت تا جای آنها را پر کند.
مادر شهید با روایت لحظات آخر زندگی فرزندش گفت: روزی که قصد داشت برود، لباس پوشید و گفت سفره شام را پهن کنید، برمیگردم، اما دیگر بازنگشت. آن شب شام ما به زهر تبدیل شد و خبر شهادتش را به ما دادند.
وی در پایان تصریح کرد: محمد تنها پسرم بود و همیشه آرزو داشت شهید شود. با وجود سختی داغ فرزند، به او افتخار میکنم و اگر دوباره زنده میشد باز هم راه شهادت را انتخاب میکرد، چون سرباز امام زمان و افتخار خانواده بود.
برادرم هر روز با یاد امام زمان(عج) زندگی میکرد
خواهر شهید محمد احمدی سرتختی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: محمد تنها پسر خانواده بود اما برخلاف بسیاری از تکپسرها بسیار شجاع، متواضع و مسئولیتپذیر رشد کرد. اتاق سادهای داشت و روی میز کارش برگهای نصب کرده بود که روی آن نوشته بود «امروز برای امام زمانت چه کردهای؟» و هر روز با دیدن آن خود را موظف به انجام کاری برای امام زمان(عج) میدانست.
وی افزود: محمد همراه دوستانش با جمعآوری پول، ایستگاه صلواتی سادهای در میدان تنگه برپا میکرد و حتی پرچم امام زمان(عج) را در آنجا نصب میکرد. او واقعاً جوانی امامزمانی بود که عشق و ایمان را در رفتار و عملش نشان میداد.
خواهر شهید با اشاره به ویژگیهای اخلاقی او گفت: برادرم بسیار باحیا بود و به حجاب و عفاف بانوان اهمیت ویژهای میداد. با آنکه از من کوچکتر بود، همیشه مرا توصیه به رعایت حجاب میکرد و نسبت به پوشش دختران خانواده حساس بود. وقتی دختر بزرگ من به سن تکلیف رسید، محمد برایش یک ساقدست هدیه آورد و من همان هدیه را به دو دختر دیگرم نیز به یاد داییشان تقدیم کردم.
وی ادامه داد: با این اخلاق و صفا و ارتباط خالصانهای که با خدا و امام زمان(عج) داشت، سرانجام به جایی رسید که امام زمان او را خرید و در مسیر شهادت پذیرفت.
خواهر شهید در پایان با یاد برادرش گفت: سلام برادرم، تنها برادرم، پشتوانه پدر و مادرم؛ جای تو در خانه پدرم خالی است. دوست داشتم هنگام تولد فرزند دومت کنارمان باشی و اسمش را تو انتخاب کنی، اما یقین دارم دعای خیرت همواره بدرقه راه ماست.
محمد اهل تقوا و کمک به محرومان بود
پدر همسر شهید محمد احمدی سرتختی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: من و پدر ایشان همکار و رفیق مسجد بودیم و از طریق همین آشنایی خانوادهها با یکدیگر آشنا شدیم و در نهایت پیوند خانوادگی برقرار شد.
وی با اشاره به ویژگیهای اخلاقی شهید گفت: محمد فردی مقید به نماز و تقوا، خوشنام در بین فامیل و اهل کمک به همنوعان بود. او نسبت به نیازمندان توجه ویژهای داشت و بارها بستههای معیشتی برای خانوادههای بیبضاعت تهیه و ارسال میکرد؛ خانوادههایی پس از شهادت وی با من تماس گرفتند و از کمکهای او یاد کردند.
پدر همسر شهید درباره شب آخر و روند اعزام گفت: حدود ساعت یازده و نیم شب پدر شهید به من زنگ زد و خبر داد که محمد تماس گرفته و گفته فرماندهی دستور داده تا ماشینها و یگانها تخلیه شوند و احتمال خطر اصابت وجود دارد و از ما خواسته بود به پادگان برویم تا ماشین او را با خود به منزل بیاریم.
وی ادامه داد: سپس حوالی ساعت یک و نیم نیمهشب به نیروها اعلام شده بود که باید یگان تخلیه و پراکنده شود تا مأموریتها انجام شود. طبق اطلاع ما، محل استقرار آنها درپادگانی در کرمانشاه بوده و حوالی ساعت سه و چهلوپنج دقیقه محمد به شهادت رسیده است.
وی در پایان گفت: محمد علاوه بر شجاعت، روحیهای خدمتگزارانه داشت و حضورش برای خانوادهها و اقشار محروم ارزشمند بود؛ خاطره و اقدامات خیرخواهانه او در میان اهالی ماندگار خواهد ماند.
محمد با ایمان و اخلاص بود و شهادتش را پیشبینی میکرد
همسر شهید محمد احمدی سرتختی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: محمد اخلاص و ایمان عجیبی داشت؛ همین ایمانش باعث شد که من با اطمینان او را بپذیرم و زندگیام را با او آغاز کنم، چرا که او مورد تأیید پدر و مادرم هم بود.
وی درباره آخرین روزهای زندگی شهید گفت: دو روز مرخصی بود که با او تماس گرفتند و خواستند حتماً به پادگان برگردد. حدود ساعت یازده شب با من تماس گرفت و گفت نگران نباشم، جای او خوب است و نباید استرس داشته باشم، اما مشخص بود به جایی غیر از پادگان منتقل شده است.
وی ادامه داد: همان شب دخترم هلما از خواب پرید و بیقرار شد؛ او را آرام کردم اما خودم دیگر نتوانستم بخوابم و احساس عجیبی داشتم.
همسر شهید با اشاره به آخرین گفتوگوی خود با محمد افزود: یک روز قبل از شهادتش با من صحبت میکرد و میگفت اگر روزی من به شهادت رسیدم، دوست دارم بچههایمان را خودت در مسیر درست بزرگ کنی. انگار به او الهام شده بود که قرار است شهید شود. من به او گفتم نمیتوانم بدون تو زندگی کنم، اما محمد گفت میداند که من میتوانم و از من خواست محکم باشم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: محمد همواره دغدغه ایمان، خانواده و آینده فرزندمان را داشت و با همان روحیه خدایی، به شهادت رسید.
روایتهای خانواده احمدی سرتختی نشان میدهد او جوانی باایمان، متواضع، شجاع و خدمتگزار بود که از کودکی سادهزیستی، مهربانی و توجه به محرومان را در رفتار خود نشان میداد. خاطرات پدر و مادر، خواهر و همسرش گواه آن است که ایمان، تقوا، عشق به ولایت و روحیه ایثارگری، مهمترین ویژگیهای او بود و همین اخلاص، زندگیاش را به الگویی الهامبخش برای نسل امروز تبدیل کرده است.